۱۳۸۶ مهر ۲۳, دوشنبه

يار سر كاري

عاشقي كردم وشد باعث بيماري من
نازنينا توبيا بهر پرستاري من
روز اول كه سپردم دل ديوانه به تو
توچقدر طعنه زدي بر من وخماري من
من اگر خسته اگر مست از اين عشق شدم
توشدي باعث اين مستي و اين خواري من
روزي ار دامن وصلت به دستم افتد
به تو گويم كه تويي يار سر كاري من

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام جناب حسن نژاد
من تا به حال شعر های زیبائی از شما خوانده ام
این شعر هم از همان دست است اما سه خط اولش
خط چهارم به گمان من یک اصلاح در مصرع اول نیاز داردکه به این صورت پیشنهاد می کنم:روزی ار دامن وصل تو به دستم افتد
اما مصرع دوم و اسم غزل را که از واژه سرکاری استفاده کرده اید برازنده اشعار شما نمی دانم
استفاده از اصطلاحات عامیانه برای شاعرانی که اشعار عامه پسند می گویند شاید مجاز باشد اما این اصطلاح که بیشتر از10 تا 15 سال از عمرش نمی گذرد و بار مفهومی بسیار نازلی هم دارد به گمان من جائی در عزل ندارد

ناشناس گفت...

با جناب مطرب موافقم و برای ابراز نظرم دنبال کلمه مناسبی میگشتم الان فقط مینویسم دقیقا همینطور است

ناشناس گفت...

حميد آقا هر چي ميگي خو ب مي گي خدا نگهت داره .