يك شب كه هم آغوش نگاهت بودم
بازيچه چشمان سياهت بودم
زلفان سياه تو به طعنه مي گفت
بگريز ز من كه دام راهت بودم
۱۳۸۶ مهر ۱۲, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پريا
در باره نويسنده وبلاگ پريا
- حمید حسن نژاد
- تولد 1346 مشهد کار شناس ارشد ادبیات فارسی و ادبیات عرب
۱۳ نظر:
سادگي وزيبايي كلام شما هميشه بر دل مي نشيند وما را به حظي وصف نشدني مي برد
زيبا بود به ما هم سر بزنيد
قلم پر احساستان پاينده و توانا باد دوست گل
حميد آقا خيلي با احساسي ما هماز خواندن شعرهايت غرق در شعف مي شويم
نگاه كن
تمام هستي ام خراب مي شود
شراره اي مرا به كام مي كشد
مرا به اوج مي برد
مرا به دام مي كشد
نگاه كن
تمام آسمان من
پر از شهاب مي شود...
نگاه كن
تمام هستي ام خراب مي شود
شراره اي مرا به كام مي كشد
مرا به اوج مي برد
مرا به دام مي كشد
نگاه كن
تمام آسمان من
پر از شهاب مي شود
پسر عزيزم با شعرهاي قشنگي كه مي نويسي. شعرهايت را هميشه مي خوانم ولذت مي برم مي بوسمت اميدوارم خدا توان شعر گفتن را هميشه در تو عزيزم تازه وجاويدحفظ كند
همه شعر هاي شما را خواندم خيلي با احساس و زيبا بودمنهم يكچيز هايي ميگمكه البته اسمش شعر نيست فقط براي دل خودممي گم ولي ابتكار شما هم جالب بود كه براي معرفي شعرهاتون وب درست كرديد .مطمئن هستم به زودي بيننده زيادي خواهيد داشت .دست خدا به همراهتان.
سياهي چشمانت با من قصه ها دارد
هر شب بر بام خيالم به تمناي تو مي ايستم ودر دل فرياد مي كنم
امشب ميهمانم باش تا داستان بي مهري چشم هايت بي معنا شود
باشعري ميهمانم كن وبا تبسمي برايم از زندگي بگو
شعرهاي قشنگي داريد هميشه ميهمان شما خواهم شد
واي از نگاه وواي از پس نگاه .بسيار زيبا سروده ايد .از اين به بعد من هميشه مهمان وب شما خواهم بود
اشعار جدید هم مثل قبلی ها با احساس و لطیف هستند
اگر در این سایت عضو بشوید شاعران دیگر هم از لطف شما بهره خواهند برد موفق باشید
http://www.shereno.com/
سلام
این ترانه چه بگویم
یک دنیا احساس را دریک رباعی ریخته است
ترانه های شما به دل می نشیند
کاش صدای خوبی داشتم و خواننده ترانه هایتان می شدم
ارادتمند رشوند
ارسال یک نظر