۱۳۸۶ آبان ۳, پنجشنبه

خاتون چشم سياه من

خاتون چشم سياه دلم تويي
تنها بهانه من و آه دلم تويي
ديدار تو نگاه مرا تشنه مي كند
تنها مسافر گذر گاه من تويي
اي كولي سبزه عذار سياه چشم
آرامش من و نگاه دلم تويي
گفتند به عشق قسم خور كه عاشقي
سوگند به عشق كه شاه دلم تويي
تنها گناه من عشق تو بود و بس
اي پاك تر ز عشق گناه دلم تويي
هر چند لايق توصيف تو نيستم
شمس دلم تويي وماه دلم تويي

۳ نظر:

ناشناس گفت...

Ba arze salam va khaste nabashid
sheraye kheili zibai dari.
Man yeki az danesh amozane kelase dovome dabirestane farvardin hastam.va az shoma be khatere webe besyar khoshkeleton mamnon.

ناشناس گفت...

آقا دست خوش ما كه با هر شعر ما را به جايي مي بري .نفست گرم .

ناشناس گفت...

مثل هميشه زيبا